جدول جو
جدول جو

معنی علوی حسنی - جستجوی لغت در جدول جو

علوی حسنی
(عَ لَیِ حَ سَ)
عبدالسلام بن عمر، مکنی به ابومحمد (متوفی در 1350 هجری قمری). او را فهرستی است. (از معجم المؤلفین ج 5 ص 229 از دلیل مؤرخ المغرب ص 367)
لغت نامه دهخدا
علوی حسنی
(عَ لَ کَ)
قریه ای است درراه سلطان آباد به اصفهان. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ حُ نُ)
ابن محمد بن موسی بن سعید بن مهدی انباری، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حسنس و مشهور به ابن صفدان. محدث و مقری بود و ابن جمیع از وی روایت کند. (از تاج العروس: ’حسنس’). واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
حیدر بن علی بن حیدرعلوی حسنی آملی مازندرانی عبیدلی یا عبیدی وی حکیم. عارف، مفسر، صوفی و از اکابر عرفا و علمای امامیه و جامع شریعت و طریقت است. اصل او از آمل مازندران و نشأتش در بغداد بوده و با فخرالمحققین مصاحبت داشت از تألیفات اوست: الارکان فی فروع شرایع اهل الایمان. الامامه. الامانه امثله التوحید. التأویلات که چهارمین تفسیر او است. التنزیه. جامع الاسرار و منبع الابرار در اسرار انبیاء و اولیاء و علم توحید. جامع الحقایق. رافعه الخلاف فی وجه سکوت امیرالمؤمنین. رساله العلوم العالیه. شرح فصوص (نص النصوص). الکشکول فی بیان ماجری علی آل رسول. المحیط الاعظم. منتخب التأویل. (ریحانه الادب ج 3 ص 64 و الذریعه ج 2 ص 282)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ابن محمد ابوهاشم جعفر علوی حسنی. از شریفان و امیران ادیب و شاعر مکه که حکومت آن شهر را پس از پدر به سال 487 هجری قمری به دست گرفت. حکومت را از او گرفتند ولی وی به سال 488 پس از جنگی بار دیگر به حکومت رسید و تا هنگام مرگش به سال 518 هجری قمری در منصب خودباقی بود. رجوع به تاریخ الدول الاسلامیۀ زینی دجلان ص 142 و خلاصه الکلام ص 19 شود. در کتاب اخیر پاره ای از اشعار او نیز آورده شده و رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 271 و ابن ظهیره ص 307 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 17 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ حَ سَ)
عبدالسلام الضریر بن سلطان محمد بن عبدالله بن اسماعیل علوی حسنی، مکنی به ابومحمد (متوفی در 1228 هجری قمری). او راست: دره السلوک و اقتطاف الازهار من حدائق الافکار. (از معجم المؤلفین ج 5 ص 230 از اخبار مکناس ج 3 ص 357 و دلیل مؤرخ المغرب ص 156)
لغت نامه دهخدا
ابن قتاده بن ادریس علوی حسنی، حاکم مکه. در 618 هجری قمری بجای پدر نشست و برادر خویش در جنگ بکشت، پس ملک مسعود فرمانروای مصر او را شکست داد پس حسن به بغداد گریخت و در آنجا به سال 622 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 237) (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
ابن محمد بن قاسم بن محمد بن طباطبا علوی حسنی، مکنی به ابوالمعمر و معروف به ابن طباطبا از علمای انساب و متکلمان وشعرا و فضلای شیعه و از مردم بغداد بود و کتابی سودمند در صنعت شعر تألیف کرد. ابن الجوزی و ابن تغری بردی گفته اند: او آخرین کس از بازماندگان اولاد طباطبا در عراق بود. ولی این گفته محل تأمل است، زیرا هم اکنون در عراق و ایران گروه بیشماری طباطبائیان هستند. مرگ وی به سال 478 هجری قمری بود.
لغت نامه دهخدا
(عَ حَلْ لا)
دهی است از بخش سنجابی، شهرستان کرمانشاه. واقع در 5 هزارگزی جنوب باختری کوزران، و یکهزاروپانصدگزی جنوب راه فرعی کوزران به گوران. ناحیه ای است دامنه و سردسیر، و دارای 250 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات، حبوب دیم، لبنیات، جزئی میوه و صیفی است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و راه آن مالرو است و در تابستان می توان اتومبیل برد. در فصل زمستان گله داران این ده به نواحی دهستان ذهاب می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ حَ بَ)
احمد بن زین بن علوی بن احمد. وی از متصوفۀ حضرموت است که در سال 1069 هجری قمری در شهر غرفه متولد شد. سپس در دیگر بلاد حضرموت شروع به سیر و سیاحت کرد تا در سال 1145 هجری قمری در ناحیۀ راشد درگذشت. او راست: السفینه الکبری، در بیست مجلد. (از معجم المؤلفین ج 1 ص 228 از اعلام زرکلی و فهرست الخدیویه ج 3 ص 228 و معجم المطبوعات ج 1 ص 114 و 115)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ حَ نَ)
علی بن عبدالله بن احمد علوی حنفی. وی ادیب بود و در سال 1173 هجری قمری در مصر متولد شد و به سال 1198 هجری قمری درگذشت. او راست: اشارات التحقیق الفیضیه الی خبایا القصیدهالزریقیه، در شرح قصیدۀ ابن زریق کاتب بغدادی. (ازمعجم المؤلفین ج 7 ص 129 از عجائب الاّثار ج 2 ص 96)
عبدالرحمان بن محمد بن یوسف بن عمر بن علی بن ابی بکر علوی زبیدی یمانی حنفی، ملقب به وجیه الدین. رجوع به علوی زبیدی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ مَ دَ)
یکی از مردم مدینه به عهد الحاکم بامر اﷲ اسماعیلی، ششمین خلیفۀ بنی فاطمۀ مغرب بود. و داستان او در تاریخ گزیده چنین آمده است: قاضی احمد دامغانی در کتاب ’استظهار’ آورده است که حاکم جمعی را از مصر بفرستاد و علوی مدنی را بفریفت، تا در خانه او به شب نقب میزدند تا روضۀ رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم، و میخواستند که ابوبکر و عمر رضی اﷲ عنهما از روضۀ حضرت رسول بیرون آورند. در آن روزها در مدینه گردی و تاریکیی و باد و صاعقه ای عظیم پیدا شد. همه خلق بترسیدند و در توبه و انابت کوشیدند، و در حرم رسول علیه الصلاه و السلام گریختند. ساکن نمیشد. علوی مدنی این حال با حاکم مدینه بگفت. حاکم مدینه آن جماعت را بگرفت و سیاست کرد. آن هوا خوش شد. و این حال از کرامات ابوبکر و عمراست بعد چهارصد سال. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 512). و نیز رجوع به نزهه القلوب چ دبیرسیاقی ص 14 شود
شخص نابینائی بود که به نوشتۀ تاریخ گزیده در عهد سلطان ملکشاه، وقتی احمد بن عبدالملک عطاش اسماعیلی طغیان کرد، وی در اصفهان به کمک ملاحده مردم را می ربود، و سرانجام نقشۀ اوفاش شد و به دست مردم کشته شد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 455 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 505 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ یَ مَ)
عمر بن علی بن ابی بکر علوی یمنی حنفی، مکنی به ابوالخطاب. فقیه و ادیب و شاعر بود که در سال 664 هجری قمری متولد شد و در حدود 703 در زبید درگذشت. او راست: 1- منتخب الفنون، درهفت مجلد. 2- نزهه الحضار و انس النظار، در ادب. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 299 از العقود اللؤلؤیه ج 1 ص 356 و کشف الظنون ص 1848 و هدیه العارفین ج 1 ص 788)
حسن بن محمد بن احمد بن یحیی یمنی زیدی. ازتاریخ نویسان بود که در سال 670 هجری قمری وفات کرد. او راست: انوار الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 275 از ایضاح المکنون ج 1 ص 147)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حُ سَ)
ابن خلیفۀ حسینی مالکی. او راست: الریاض الخلیفیه، که منظومه ای است نونی و در آخر جمادی الثانی سال 1131 هجری قمری از نظم آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الخدیویه ج 2 ص 56. هدیهالعارفین ج 1 ص 765)
ابن محمد بن دقماق حسینی، ملقّب به زین الدین. وی در سال 806 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: نزههالعشاق فی الادب. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 300)
وی شاعر بود و در سال 1286 هجری قمری در سن هشتاد سالگی درگذشت. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 753 بنقل از تذکرۀ سنگلاخ و المآثر اعتمادالسلطنه ص 222)
ابن ناصر بن علی حسینی، ملقّب به صدرالدین و مکنّی به ابوالحسن (575- 622هجری قمری) مورخ بود. او راست: زبدهالتواریخ یا اخبار الدولهالسلجوقیه. (از معجم المؤلفین). و رجوع به مقدمۀ کتاب اخبار الدولهالسلجوقیه شود
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین. رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسنی حسینی، مشهور به ابن معصوم ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمد بن محمدبن...) شود
ابن نصر بن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی، ملقّب به معین الدین یا صفی الدین ومتخلص به قاسم و مشهور به قاسمی و شاه قاسم. عارف و شاعر معروف قرن نهم هجری. رجوع به قاسم انوار شود
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی، مشهور به ابن ازرق و ملقّب به موفق الدین و نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی، مشهور به نسابه و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن محمد بن رضا بن محمد بن حمزۀ حسینی موسوی طوسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان. رجوع به علی طوسی شود
ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمد بن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی. محدث و مفسر و ادیب. رجوع به علی حویزی شود
میر علی حسینی، تبریزی. خطاط، ملقّب به ظهیرالدین قدوهالکتاب و مشهور به واضع. رجوع به علی تبریزی (حسینی...، شود
ابن اسماعیل بن زین العابدین حسینی سنجانی غروی، مکنّی به ابوالفضائل و ملقّب به محدث. رجوع به علی سنجانی شود
ابن مهدی بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی، مشهور به میر حکیم. رجوع به علی طالقانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَیِ حُ سَ)
ابن حسن بن سلیمان بن سعد بن فرج الله بن علی بن سعد بن عبدالله بن حماد حسینی جزائری نجفی (سید...) ، مشهور به سیدعلی حلو. رجوع به علی جزائری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ سَ)
ابن عجلان بن رمیثه بن ابی نمی حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. وی از امرای مکه بود که در سال 789 هجری قمری بعد از عزل عنان بن مغامس به امارت آنجا برگزیده شد ودر سراسر مدت امیری خویش با مخالفان در جنگ و ستیز بود و سرانجام در سال 797 هجری قمری به دست عده ای از خویشان خود از بنی حسن در بطن مرّ از نواحی مکه کشته شد. (از اعلام زرکلی بنقل از ابن الفرات ج 9 ص 420. شذرات الذهب ج 6 ص 350. ابن ایاس ج 1 ص 304. خلاصهالکلام ص 36)
ابن نظام الدین حسنی حسینی، ملقّب به صدرالدین. وی صوفی بود و در سال 1015 هجری قمری درگذشت. او راست: ریاض السالکین فی صحیفه سیدالعابدین. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 254)
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسن حسینی، مشهور به ابن معصوم. ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمدبن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی، ملقّب به الناصرلدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عطیفه بن مصطفی بن عیسی بن جلال الدین بن رضاءالدین بن سیف الدین بن میثه بن رضاءالدین بن محمدعلی بن عطیفۀ حسنی کاظمی. رجوع به علی کاظمی شود
ابن اسماعیل بن شریف حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به اعرج. از پادشاهان دولت سجلماسه در مغرب است به شمال افریقا. رجوع به علی سجلماسی شود
ابن عبدالله بن احمد بن علی بن عیسی بن محمد بن عیسی حسنی شافعی سمهودی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سمهودی شود
ابن حسن بن محمد بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. رجوع به علی نعمی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ حُ سَ)
ناصر بن رضا بن محمد بن عبدالله علوی حسینی، مکنی به ابوابراهیم. فقیه و محدث شیعی در قرن پنجم هجری بود. او راست: 1- کتابی در ادعیۀ زین العابدین. 2- کتابی شامل مکاتبات وی با یکی از فضلا. 3- کتابی در مناقب آل رسول. (از معجم المؤلفین ج 13 ص 70 از اعلام الشیعه و روضات الجنات ج 4 ص 218 و فوائد الرضویه ص 691). و نیز رجوع به ابوابراهیم شود
محمد بن ظفر بن محمد بن احمد علوی حسینی، مکنی به ابوالحسن. ادیب و نحوی و فقیه و متکلم و محدث. وی رحاله نیز بود. در 403 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 10 ص 112 از بغیه الوعاه سیوطی ص 50)
لغت نامه دهخدا
ابن علی بن حمود علوی حسنی، از پادشاهان حمودیه است که پس از بنی امیه در اندلس به حکومت رسیدند. پس از مرگ پدرش به سال 408 هجری قمری عمویش قاسم بن حمود به سلطنت رسید و او به مخالفت با عمو برخاست و پس از جنگ و کشتار و فتح و شکست، حکومت مالقه وشریش و مریه و سبته بدو تعلق یافت. در جنگ با ابن عباد بر سر فتح اشبیلیه بر زمین خورد و سرش را از تن جدا کردند و به ابن عباد فرستادند و تا سقوط آل عباد سراو نگه داشته شده بود. پس از سقوط دولت مذکور یکی از نواده هایش سر او را گرفت و دفن کرد. تولد وی به سال 385 و مرگ او در 427 هجری قمری بود.. سومین از امرای بنی حمود در مالقه (از 412 تا 413 هجری قمری و از 416 تا 427 ه. ق). (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا